رد شدن به محتوای اصلی

ارد بزرگ میگوید: فرمانروایان نیرومند، رایزنانی باهوش و کارآمد در کنار خود دارند

ارد بزرگ میگوید: فرمانروایان نیرومند، رایزنانی باهوش و کارآمد در کنار خود دارند


ناهمسانی نهاد دیوانسالاری با فرهمندی همواره موجب دوگانگیهایی در دستگاه فرمانروایی دولتهای جهان بوده است. به ویژه در ایران که این دو همیشه با هم آمیخته بوده اند. ایرانیان در بیشتر دوران فرمانروایی خود بر گستره ی بزرگی از گیتی فرمان میرانده اند که موجب پدیدار شدن دیوانسالاری بزرگی درون ایران شده است. همچنین باورمندی ژرف ایرانی به "فره" موجبات بر سر کار آمدن شاهی فرهمند در سر هرم دیوانسالاری را فراهم ساخته است. از آنجا که ایرانیان برای هر گرهی راهکاری متناسب با فرهنگشان دارند، دوگانگیِ میان دیوانسالاری دست و پاگیر با "اختیار ویژه" ی شاه فرهمند را با سر کار آوردن رایزنان باهوش و کارآمد، به یگانگی دگرگون کردند.

«به شوند ویژگیهای فرهمندانه ی ژرف در اندیشه ی خاوریان است، که فرمانروایانشان حتی امروزه (1913 در پایان دوران قاجاریه) به نهادی فردی نیاز دارند تا مسئولیت کارهای دولت به ویژه شکستها را بر دوش بکشد [تا مبادا به فرهمندی شاه در اندیشه مردم گزندی برسد].جایگاه سنتی "وزیر بزرگ" در چنین کشورهایی از همین واقعیت سرچشمه میگیرد. تلاش برای جایگزین سازی جایگاه وزیر بزرگ با وزارتخاته هایی که در زیر دید وزیران و به فرماندهی شاه اداره شوند در "ایران" در طول نسل گذشته با شکست روبرو شده است. این دگرگونی موجب میشود شاه در جایگاه رئیس قوه مجریه قرار بگیرد و شخصا مسئولیت همه بدبهرگیها و مشکلات مردم را به دوش بکشد، این نقش نه تنها باعث ناخرسندی و دردسر همیشگی او خواهد شد، بلکه باور به مشروعیت فرهمندانه او را خدشه دار خواهد ساخت. (دین،قدرت،جامعه ماکس وبر)»

گفتار ماکس وبر گرچه باورپذیر به دیده میآید، اما گزاره ی او تنها شوند گزینش وزیر بزرگ در دستگاه دیوانی ایران نیست. چرا که گفتار درباره همکاری وزیر بزرگ [بزرگ فرمادار] با شاهنشاه، شالوده در گفتاری فلسفی دارد که سوای اندیشه ی ایرانی، آن را در گفتار افلاطون نیز میبینیم. افلاطون برین باور بود که تنها یک شاه-فیلسوف میتواند بهترین گزینه برای فرمانروایی باشد. فیلسوفی که جوانی را در دانش فلسفه گذرانده و اکنون که او را به شاهی گزیده اند با اکراه شاهی را بر دوش میگیرد. ریشه ی فلسفه ی افلاطون بیگمان به ایران باستان بازمیگردد. افلاطون در رساله ی الکیبیادس نخست، از آموزشهایی که به شاهان و شاهزادگان ایرانی به دست مغان داده میشد پرده بر میدارد. این آموزشها را در سنگنبشته های داریوش نیز میتوانیم ببینیم.در شاهنامه فردوسی که گنجینه ای از آداب و آیینهای ایران از کهنترین زمانه ها را درون دارد میبینیم که گزینش رایزن باهوش و کارآمد [دستور] از آغاز تاریخ ایرانیان انجام میشده است

دوران کیومرث : سیامک خجسته یکی پور داشت / که نزد نیا جای "دستور" داشت [هوشنگ رایزنِ کیومرث بود]
دوران تهمورث : مر او را یکی پاک "دستور" بود / که رایش ز کردار بد دور بود
خنیده به هر جای و "شهرسپ" نام / نزد جز به نیکی به هر جای گام
اردشیر نخست : ز "دستور" ایران بپرسید شاه / که بدخواه را گر نشانی به گاه

در دوران انوشیروان دادگر نیز میتوانیم حضور پرتوان و پررنگ "بزرگمهر" دانا را ببینیم
[ایزد فرزانگی، بوزرگمهر / آنکه بد نوشیروان را نام و ننگ]
مردی که هرباره خطاهای نوشیروان را به وی گوشزد میکند اما در پایان خود قربانیِ دستگاه دیوانسالاری میشود، چرا که دیوانسالاری میل دارد روشنفکر هاژه را به خدمتکاری خویش وا دارد (فرانتس نویمان)
همچنین در دورانهای اسطوره ای شاهنامه، هرگاه پادشاهان سخن رایزن را نشنوده اند گرفتار پیامدهای آن نیز شده اند. برای نمونه کاووس که سه بار گرفتار و بندی شد، یا نوذر که راه بیدادگری پویید.

حتا افراسیاب دشمن ایران، هنگامی دچار بیشی خواهی شد که اغریرث رایزن و خرد ناپیوسته ی خود را کشت و سپستر هنگامی برای همیشه نابود میشود که "پیران ویسه" وزیر خردمند خود را از دست میدهد

البته هستی رایزنان در دوران کنونی، گرچه از "نهاد پرمایه ی وزیر بزرگ" به "جایگاهی مشورتی" پایین آمده است، اما از یاد نبریم که «رایزنان دولت در حکم حافظه و یادمان پیکره سیاسی هستند (لویاتان تامس هابز)»



مسعود اسپنتمان
انجمن گل سرخ
http://30min.mastertopforum.net/-vt348.html


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

وصف میهن

تجسم معنوی میهن ، برای اهل اندیشه و قلم همواره آمیخته بوده است با عاشقانه ترین کلمات که نشان از عظمت آن دارد . ارد بزرگ می گوید : میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی هاست . و از این روی شعری از زنده یاد حمید مصدق تقدیم می دارم با نام : فدای میهنم تا تو گسسته‌ای ز من، تاب نمانده در تنم کیست به یاد چشم تو، مست؟ منم، منم، منم! دور از آن نگاه تو، وز رخ همچو ماه تو روز در آه و زاری‌ام، شب به فغان و شیونم ای که به غربت این زمان باده کشی عیان، عیان خون دل است در وطن، جای شراب خوردنم. دل ز وطن بریده‌ای، راه سفر گزیده‌ای نیست مرا دلی چو تو، دل نبوَد از آهنم. گرچه در آب و آتشم، سوزم و گریم و خوشم گر بوَدم هزارجان، جمله فدای میهنم. چند تو خوانی‌ام که: «ها! خانه رها کن و بیا!» نیست وطن لباس تن، تا که ز خویش برکَنم. غرب، وطن نمی‌شود، خانة من نمی‌شود شرقِ کهن نمی‌شود، خانه چرا دگر کنم؟ مهر وطن سرشت من، دوزخ آن بهشت من روز و شبان و دم به دم، دم ز وطن، وطن زنم.

نگاهی گذرا به زندگی خالق داستان تام سایر

مارک تواین را می‌شناسیم. ما ایرانی‌ها بعضی اوقات اگر هم بنابر آمار نه چندان دقیق، کتاب‌خوان نباشیم، حداقل با کارتون یا همان پویانمایی با آثار بزرگان جهان آشنا هستیم. مارک تواین را می‌شناسیم، چون هکل بری‌فین را در کارتون‌های تلویزیونی ملاقات کرده‌ایم. شاید کتاب آرزوهای بزرگ دیکنز و یا کتاب سُتُرگ بینوایان ویکتور هوگو را هرگز در دستان خود لمس نکرده باشیم، ولی انواع و اقسام کارتون‌های آنها، ما را مغرورانه در موضعی قرار می‌دهد که گویا حتی ویکتورهوگو و چارلز دیکنز و یا مارک تواین را می‌شناسیم! ‌ مارک توآین یا لنگهورن کلمنس‌ ولی مارک تواین حقیقی نویسنده‌ای بود که فقط برای مجلات چیز می‌نوشت و از قضا ناخدا هم بود. در واقع ساموئل لنگهورن کلمنس، نام مارک تواین را از ناخدای یک کشتی که با این نام در مجلات می‌نوشت ادای دین کرد و در تمام کارهای طنزش از این اسم استفاده کرد. ‌ طنزنویسی به نام توآین‌ ‌ ساموئل لنگهورن کلمنس در 30 نوامبر 1835 در مرز میسوری در روستای فلوریدا به دنیا آمد. نخستین طنز زندگی توآین یا همان کلمنس، این بود که پدرش ظاهراً مردی لاابالی بود و مادرش زنی مذهبی و متعصب! لوکیشن آثار ...

هر چه بلند پروازتر باشید

هر چه بلند پروازتر باشید تپش دلتان کمتر خواهد شد . فشار و دردهای روانیتان نیز . ارد بزرگ اراده زندگی برتر و نیرومند تر در مفهوم ناچیز نبرد برای زندگی نیست، بلکه در اراده جنگ اراده قدرت و اراده مافوق قدرت است! فریدریش نیچه زندگی روزمره شما پرستشگاه و نیز دیانت شماست . جبران خلیل جبران