رد شدن به محتوای اصلی

کاش میشد در کوهستان بمانم

ارد بزرگ /  Orod Bozorg ارد بزرگ /  Orod Bozorg ارد بزرگ /  Orod Bozorg ارد بزرگ /  Orod Bozorg ارد بزرگ /  Orod Bozorg ارد بزرگ /  Orod Bozorg


به کوهستان می نگرم ، درونم سرشار از نیرو می شود کوهها سر فرود می آورند ، و می گویند : باز ما را درخواهی نورد . ارد بزرگ

کاش میشد در کوهستان بمانم

به کوهستانی زیبا و روح افزا

رسیده ام

آرامشی دلپذیر حکمفرماست

از پنجره به بیرون مینگرم

پرواز دسته جمعی پرندگان مهاجر،

آسمان نیلگون و کوههای سراسر سبز

که با نور نقره فام آفتاب

مزین شده

چشمانم را نوازش میدهد

آهنگ دلپذیر زنگوله ی گاو ها

موسیقی دلنشینی را مینوازد.

در اینجا از آدمیانی که

کلامشان و لبخندشان

دروغین است خبری نیست

آدم های ریا کار و پنهانکار

آدمهایی که به فرمان خود نمی زیند

و در زندان قید وبند اسیرند

آدم های تهی از عواطف انسانی

که همچون عروسکهای متحرک به هر سو روانند

و نقشه ی ویرانی تو را در سر میرورانند

آدمهاییکه از ترس چشم زخم تو را از خود میرانند

اینجا کسی بیکار نیست

کسی در غم نان وآب نیست

از تبعیض نژادی ، مذهبی خبری نیست

از فقر ونابرابری اثری نیست

از جنگ و خشونت هم خبری نیست

کاش میشد در کوهستان بمانم


شکوهه عمرانی
ژنو / سوییس
http://chokouh.tk



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

وصف میهن

تجسم معنوی میهن ، برای اهل اندیشه و قلم همواره آمیخته بوده است با عاشقانه ترین کلمات که نشان از عظمت آن دارد . ارد بزرگ می گوید : میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی هاست . و از این روی شعری از زنده یاد حمید مصدق تقدیم می دارم با نام : فدای میهنم تا تو گسسته‌ای ز من، تاب نمانده در تنم کیست به یاد چشم تو، مست؟ منم، منم، منم! دور از آن نگاه تو، وز رخ همچو ماه تو روز در آه و زاری‌ام، شب به فغان و شیونم ای که به غربت این زمان باده کشی عیان، عیان خون دل است در وطن، جای شراب خوردنم. دل ز وطن بریده‌ای، راه سفر گزیده‌ای نیست مرا دلی چو تو، دل نبوَد از آهنم. گرچه در آب و آتشم، سوزم و گریم و خوشم گر بوَدم هزارجان، جمله فدای میهنم. چند تو خوانی‌ام که: «ها! خانه رها کن و بیا!» نیست وطن لباس تن، تا که ز خویش برکَنم. غرب، وطن نمی‌شود، خانة من نمی‌شود شرقِ کهن نمی‌شود، خانه چرا دگر کنم؟ مهر وطن سرشت من، دوزخ آن بهشت من روز و شبان و دم به دم، دم ز وطن، وطن زنم.

نگاهی گذرا به زندگی خالق داستان تام سایر

مارک تواین را می‌شناسیم. ما ایرانی‌ها بعضی اوقات اگر هم بنابر آمار نه چندان دقیق، کتاب‌خوان نباشیم، حداقل با کارتون یا همان پویانمایی با آثار بزرگان جهان آشنا هستیم. مارک تواین را می‌شناسیم، چون هکل بری‌فین را در کارتون‌های تلویزیونی ملاقات کرده‌ایم. شاید کتاب آرزوهای بزرگ دیکنز و یا کتاب سُتُرگ بینوایان ویکتور هوگو را هرگز در دستان خود لمس نکرده باشیم، ولی انواع و اقسام کارتون‌های آنها، ما را مغرورانه در موضعی قرار می‌دهد که گویا حتی ویکتورهوگو و چارلز دیکنز و یا مارک تواین را می‌شناسیم! ‌ مارک توآین یا لنگهورن کلمنس‌ ولی مارک تواین حقیقی نویسنده‌ای بود که فقط برای مجلات چیز می‌نوشت و از قضا ناخدا هم بود. در واقع ساموئل لنگهورن کلمنس، نام مارک تواین را از ناخدای یک کشتی که با این نام در مجلات می‌نوشت ادای دین کرد و در تمام کارهای طنزش از این اسم استفاده کرد. ‌ طنزنویسی به نام توآین‌ ‌ ساموئل لنگهورن کلمنس در 30 نوامبر 1835 در مرز میسوری در روستای فلوریدا به دنیا آمد. نخستین طنز زندگی توآین یا همان کلمنس، این بود که پدرش ظاهراً مردی لاابالی بود و مادرش زنی مذهبی و متعصب! لوکیشن آثار ...

هر چه بلند پروازتر باشید

هر چه بلند پروازتر باشید تپش دلتان کمتر خواهد شد . فشار و دردهای روانیتان نیز . ارد بزرگ اراده زندگی برتر و نیرومند تر در مفهوم ناچیز نبرد برای زندگی نیست، بلکه در اراده جنگ اراده قدرت و اراده مافوق قدرت است! فریدریش نیچه زندگی روزمره شما پرستشگاه و نیز دیانت شماست . جبران خلیل جبران